فرشته های خانه ما ویانا و لیانا و هیرمان

خفه شدن لیانا😭😭

شب موقع آمدن بابارسعید بود بچه دادم به بابا رفتم شام حاضر کنم بابا سعید حواسش به تلویزیون بود آبجی ویانا از روی میز سیب با پوست داده بود به لیانا خفه شد و نفس رفت و قرمز شد و گریه بابا  ۲۰ دقیقه زد پشتش دیگه جون نمانده بود بعدش با آب دهان و سیب از گلو زد بیرون صورتش شد مثل کچ سفید خدایا شکر دوباره دخترم به من دادی
19 بهمن 1399